سفارش تبلیغ
صبا ویژن

می‏خواهم بیدار شوم

اوقات شرعی
دانشجو، سربلندی دنیا ورستگاری آخرت دارد. [امام علی علیه السلام]

:: ParsiBlog ::KhazoKhil ::

 
 
منوی اصلی

 RSS 
خانه
شناسنامه
پست الکترونیک
ورود به بخش مدیریت


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 57543

 
 
درباره خودم
 
 
موسیقی وبلاگ
 
 
لوگوی وبلاگ
 
 
خبرنامه
 
 
طراح قالب

 طراح : پایون  

 
 
آرشیو

نوشته های پیشین

 
 
لوگوی دوستان



 
 
وضعیت در یاهو

یــــاهـو  

 
 
سایه ها را در یابیم!!!

برای سایه...

 

در این لحظه های ناب

ویرانم باز

ویرانی روشن

روشنی نمناک

نمناکی پر عطش

پر عطشی آباد

آبادی ویران...

نازنین ، بار ها تو را گفته ام

پریشان باید تا به سامان رسید

نازنین ناز من

حالا که می نویسم ، تو پشت راه های دراز

پشت لانه ی لک لک ها

پشت صدای جیرجیرک ها

در خانه ای آرام که نمی دانم کجاست،

خفته ای، خفته ای و شاید به خواب

سایه ای می بینی

سایه ها همه جا هستند

می دانی نازنین، هر چه روی زمین می بینی

نشانه ایست از آنچه در آسمان است

ساده نباید گذشت

نازنین ناز من، به کلام ساده ام دل خوش نکن

ساده ترین کلام همواره پیچیده ترین است

من می توانم سایه را که می بینم،

به نوری بیاندیشم که سایه را برایم آورده.

من می توانم طوری بهار را لمس کنم، که پرستو ها بیدار نشوند.

من می توانم سبدی بردارم

و بی اجازه ی شب پره ها، ستاره های بالای خانمان را بچینم

من یکبار چشمک ستاره ای را ، به عریان ترین گل سرخ دیده ام

من یکبار دست یک غصه ی کوچک را گرفتم و

از خیابان شلوغی رد کردم!

من یکبار...

ولش کن نازنین!!!

چه کسی باور می کند اگر بگویم

یک بار اشک یتیمی را

با انگشت پاک کردم

و پای گلدانی ریختم

اما هنوز دستم خیس است و

گلدان اشک، هزاران گل داده است...

چه کسی باور می کند خدا یکبار برایم تا صبح لالایی خوانده

چه کسی باور می کند،

نیمه شبی فرشته ای در خانه ی ما آمد و آب خواست...

به لیوانی آب که مهمانش کردم،

فهمیدم فرشته ی نگهبان دریاهاست...

نشانه ها کم نیستند

سایه ها کم نیستند

سایه ها را در یابیم!

سایه ها کیمیاگرند

نازنینم هنوز در خوابی؟؟؟

خواب هایت آبی

دلت مهتابی...

                                               

 

 

 

 



متولد85(چهارشنبه 86 اردیبهشت 5 ساعت 2:27 عصر )

دیدگاه‌های دیگران ()

 
 
آدم باش!

شروع...

بخشش، بخشش هر آنچه می تواند خوب یا بد را بسازد

... به تو چشم می دهیم

ببین آنچه دیدنیست

لحظه های غم، لحظه های عاشقانه، لحظه های تردید

لحظه های غرور ، لحظه های بی کسی...

ببین آنها را که نمی بینند

یا سعی دارند نبینند

ببین اشک یک شیر را، وقتی دریا می کند چشمش، ولی نمی چکد

به تو گوش می دهیم

شبی اگر ملودی دور دست هق هقی را شنیدی،

شب را تا سحر برایش شعری بگو،

و روز برخیز و آن را اثری جاودانه کن...

زبانت می بخشیم اما بدان

تیزش اگر کنی، ساده ی ساده قلب فرشته ای را پاره می کند.

دو دست هدیه ات می کنیم

بزن ساز، مزن زخم ،بردار غم ، بگذار خاطره

بگیر دست ، مگیر آرزوی دستبند

نگاه دار آزادی یک مرغ عشق را

و بکار درخت سیبی که گناه عاشقانه ات خواهد بود.

دو پایت می بخشیم با شروعی مشترک

تا دو راهی برایت معنا شود

تا برخیزی و بروی

تا بگذری از دیروز، امروز را بالا روی ، خود را به افق فردا برسانی

و باز امروز را دیروز و فردا را امروز کنی...

صبر کن، حالا نرو!!

فانوسی در سرت، بدرقه ی صحرا های تاریکت می کنیم

باشد که زمین نخوری،

و اگر خوردی، فانوس را بالا بگیر و جایی پناهی بجوی...

و تو آن نیستی، و تو آن نیستی

اگر گاهی چیزی در تو فرو نریزد

اگر گاهی چیزی تو را نلرزاند

اگر گاهی درون سینه ات، دردی شیرین تو را خواستار غریبه ای نکند

آری... دلی به تو می دهیم روشن،تپنده، نمناک...

تاریک اگر شدی پناه ببر به آفتاب درونیت.

و هنگامی که اندامت همه ، با صدای تپشی به تپش افتاد

بدان که تپشی را شنیده است.

اگر چشمانت جادوی اشک را تجربه کرد

نترس از نمناکی گونه هایت ، که تازه می شود حس بودنت بدان

اگر شکست ،اگر پاره شد ، اگر له شد

بدان که کسی تکه هایش را ، پاره پاره اش را ، پایمال شده اش را ، ترمیم نمی کند.

مرا ،تنها مرا صدا کن.

که آن مال من است

و تو آن را به وام گرفته ای

و تنها منم که آن را دوباره روشن و تپنده و نمناک می گردانم.

فوووووووووووووووووووووو................

آدم باش............ آدم !



متولد85(چهارشنبه 86 اردیبهشت 5 ساعت 2:27 عصر )

دیدگاه‌های دیگران ()

 
<   <<   11   12   13      >

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
...
ترک غربت،آسمانیم خواهد کرد...
دیگر دور مشو از من
آخرین بار...
[عناوین آرشیوشده]
 
Copyright © 2006-KhazoKhil.Com All Right Reserved