سفارش تبلیغ
صبا ویژن

می‏خواهم بیدار شوم

اوقات شرعی
بدى را از سینه جز خود بر کن با کندن آن از سینه خویشتن . [نهج البلاغه]

:: ParsiBlog ::KhazoKhil ::

 
 
منوی اصلی

 RSS 
خانه
شناسنامه
پست الکترونیک
ورود به بخش مدیریت


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 57539

 
 
درباره خودم
 
 
موسیقی وبلاگ
 
 
لوگوی وبلاگ
 
 
خبرنامه
 
 
طراح قالب

 طراح : پایون  

 
 
آرشیو

نوشته های پیشین

 
 
لوگوی دوستان



 
 
وضعیت در یاهو

یــــاهـو  

 
 
اندیشه

اندیشه اینجاست

در این هوای خفه

در این جعبه ای که اندکی از چهار دیوار بیشتر دارد

در میان همه ی چیز های ماندنی این اتاق

اندیشه خیره مانده به زمان

و آن پرده ی آویز،

که حتی با باد یک پنکه ی سقفی می رقصد

و اندیشه در این فکر است،

که شادی این اشیا چه کوچک است

چه سبک!

و گاه چه پلید!

حال آنکه الکل روی سه پایه

زخم مادر بزرگ که هیچ وقت خوب نشد را

یاد اندیشه می اندازد هر روز

بیچاره مادربزرگ،

از زخمش اشک می بارید،

از چشمش خون!

اندیشه مادر بزرگ را بسیار دوست می داشت. . .

ای کاش حیاط این خانه دو متر،

فقط دو متر بزرگتر شود،

آنوقت از بالای دیوار حیاط

دماوند پیداست

آنوقت همه چیز داریم،

نور داریم،برف داریم

از همه مهمتر

حس بودن،بزرگی و غرور

و اندیشه خسته است. . .

شاید فردا تمام دیوار حیاط را فرو ریزد،

آنوقت تا آخر دنیا پیداست. . .



متولد85(چهارشنبه 86 اردیبهشت 5 ساعت 6:52 عصر )

دیدگاه‌های دیگران ()

 
 
با تو ام نازنین ...

می دانم شما شقایق پرستان گلخانه ای هستید،

اما ای کاش دو شاخه یاس وحشی را که پیشکشت کردم

در گلدانی گلی می گذاشتی

دستانم هنوز زخمی چیدنش است. . .



متولد85(چهارشنبه 86 اردیبهشت 5 ساعت 6:52 عصر )

دیدگاه‌های دیگران ()

 
<      1   2   3   4   5   >>   >

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
...
ترک غربت،آسمانیم خواهد کرد...
دیگر دور مشو از من
آخرین بار...
[عناوین آرشیوشده]
 
Copyright © 2006-KhazoKhil.Com All Right Reserved